صفحه شخصی محمد جان پرور   
 
نام و نام خانوادگی: محمد جان پرور
استان: فارس - شهرستان: لار
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: دو
شغل:  کارشناس راه وساختمان
شماره نظام مهندسی:  173002617
تاریخ عضویت:  1389/03/17
 روزنوشت ها    
 

 گابریل گارسیا مارکزبسیار زیبا بخش عمومی

14
برای دریافت فایلها باید از نرم افزار های ویژه دانلود استفاده نمایید. (برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید)


گابریل گارسیا مارکز به سرطان لنفاوی مبتلاست و می‌داند عمر زیادی برایش باقی نیست.بخوانید چگونه در این نامه‌ی کوتاه از جهان و خوانندگان خود خداحافظی می‌کند:


اگر پروردگار لحظه‌ای از یاد می‌برد که من آدمکی مردنی بیش نیستم و فرصتی ولو کوتاه برای زنده ماندن به من می‌داد از این فرصت به بهترین وجه ممکن استفاده می‌کردم. به احتمال زیاد هر فکرم را به زبان نمی‌راندنم، اما یقیناً هرچه را می‌گفتم فکر می‌کردم. هر چیزی را نه به دلیل قیمت که به دلیل نمادی که بود بها می‌دادم. کمتر می‌خوابیدم و بیشتر رویا می‌بافتم؛ زیرا در ازای
هر دقیقه که چشم می‌بندیم، شصت ثانیه نور از دست می‌دهیم. راه را از‌‌ همان جایی ادامه می‌دادم که سایرین متوقف شده بودند و زمانی از بستر بر می‌خواستم که سایرین هنوز در خوابند. اگر پروردگار فرصت کوتاه دیگری به من می‌بخشید، ‌ ساده‌تر لباس می‌پوشیدم، در آفتاب غوطه می‌خوردم و نه تنها جسم که روحم را نیز در آفتاب عریان می‌کردم. به همه ثابت می‌کردم که به دلیل
پیر شدن نیست که دیگر عاشق نمی‌شوند، بلکه زمانی پیر می‌شوند که دیگر عاشق نمی‌شوند. به بچه‌ها بال می‌دادم، اما آن‌ها را تنها می‌گذاشتم تا خود پرواز را فرا گیرند. به سالمندان می‌آموختم با سالمند شدن نیست که مرگ فرا می‌رسد، با غفلت از زمان حال است. چه چیز‌ها که از شما‌ها [خوانندگانم] یاد نگرفته‌ام ... یاد گرفته‌ام همه می‌خواهند بر فراز قله‌ی کوه زندگی کنند
و فراموش کرده‌اند مهم صعود از کوه است. یاد گرفته‌ام وقتی نوزادی انگشت شصت پدر را در مشت می‌فشارد، او را تا ابد اسیر عشق خود می‌کند. یاد گرفته‌ام انسان فقط زمانی حق دارد ازبالا به پایین بنگرد که بخواهد یاری کند تا افتاده‌ای را از جا بلند کند. چه چیز‌ها که از شما یاد نگرفته‌ام ... . احساساتتان را همواره بیان کنید و افکارتان را اجرا. اگر می‌دانستم امروز آخرین روزی است که تو را می‌بینم، چنان محکم در آغوش می‌فشردمت تا حافظ روح تو گردم. اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم، به تو می‌گفتم «دوستت دارم» و نمی‌پنداشتم تو خود این را می‌دانی. همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد. کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آن‌ها علاقه و نیاز داری. مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: «مرا ببخش»، «متاسفم»، «خواهش می‌کنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن. هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن. به دوستان و همه‌ی آنهایی که دوستشان داری بگو چقدر برایت ارزش دارند. اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روزی با اهمیت نخواهد گشت. ... . همراه با عشق

گابریل گارسیا مارکز

شنبه 13 اسفند 1390 ساعت 11:50  
 نظرات    
 
حسن ابراهیمی 21:54 شنبه 13 اسفند 1390
0
 حسن  ابراهیمی
خداحافظی یک نابغه
M S 22:26 شنبه 13 اسفند 1390
1
 M S
کاش وقتی زندگی فرصت دهد گاهی از پروانه ها یادی کنیم
کاش بخشی از زمان خویش را وقف قسمت کردن شادی کنیم
کاش گاهی در مسیر زندگی باری از دوش نگاهی کم کنیم
فاصله های میان خویش را با خطوط دوستی مبهم کنیم

ممنون مهندس جان پرور عزیز
مائده علیشاهی 10:48 یکشنبه 14 اسفند 1390
0
 مائده علیشاهی
نمیدونم چرا،اما ناخوداگاه گریم گرفتم...شاید بخاطر.............
ممنون
حامد خاکسار 14:47 دوشنبه 22 اسفند 1390
0
 حامد خاکسار
جمله فوق العاده زیبایی بود :
" پیر شدن نیست که دیگر عاشق نمی‌شوند، بلکه زمانی پیر می‌شوند که دیگر عاشق نمی‌شوند. "
امیر یاشار فیلا 04:24 شنبه 30 فروردین 1393
0
 امیر یاشار فیلا

گابریل گارسیا مارکز ، آفریننده‌ی «صد سال تنهایی» درگذشت


روزنامه‌های مکزیکی گزارش دادند که «گابریل گارسیا مارکز»، نویسنده‌ی کلمبیایی و برنده‌ی نوبل ادبیات، روز پنج‌شنبه، ۲۸ فروردین 1393، در سن ۸۷سالگی در مکزیکوسیتی درگذشت.

«فرناندا فمیلیر»، سخن‌گوی خانواده‌ی مارکز، در توییتر خود این خبر را تأیید کرده است. «خوان مانوئل سانتوس»، رییس‌جمهوری کلمبیا نیز در توییتر نوشت: «صد سال تنهایی و غم و اندوه به خاطر مرگ این کلمبیایی بزرگِ همه‌ی دوران‌ها.»

گزارش‌ها حاکی‌ست که آقای مارکز در خانه‌ی خود و در حالی که همسر و دو پسرش در کنار او بودند، درگذشت.

علت مرگ این نویسنده اعلام نشده است، ولی وی اوایل این ماه به علت بیماری ذات‌الریه یک هفته را در بیمارستان سپری کرد. آقای مارکز سپس برای گذراندنِ دوران نقاهت، به خانه‌ی خود در مکزیکوسیتی بازگشت که از سه دهه‌ی پیش در آن ساکن بود.

گارسیا مارکز در بسیاری از کشورهای اسپانیایی‌زبان پس از «میگوئل سروانتس»، نویسنده‌ی قرن هفدهم، محبوب‌ترین نویسنده به شمار می‌رود. بسیاری از آثار وی با کارهای ادبی «مارک تواین» و «چارلز دیکنز» هم‌سنگ دانسته می‌شود.

مهم‌ترین کتاب وی با نام «صد سال تنهایی» در سال ۱۹۶۷ منتشر شد، که تا کنون بیش از ۵۰ میلیون نسخه از آن به فروش رفته و به ۲۵ زبان برگردانده شده است.

این رمان به مدت دو دهه در اوج ادبیات آمریکای لاتین بود. «صد سال تنهایی» را زنده‌یاد بهمن فرزانه به پارسی برگرداند؛ مترجمی که خودش بهمن‌ماه پارسال درگذشت.

از دیگر آثار مردی با ابروهای پرپشت و سبیل سفید که دوستانش او را «گابو» می‌خواندند، «عشق سال‌های وبا»، «پاییز پدرسالار»، «ژنرال در هزارتوی خود» و «گزارش یک مرگ» را می‌توان نام بُرد.

آقای مارکز در سال ۱۹۸۲ برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد و آثار او در کشورهای اسپانیایی‌زبان پس از انجیل بیش‌ترین فروش را داشته است.